آگاهی دادن به دانش آموزان در گروه مجازی آموزشگاه درمورد روز12 فروردین
همایش درساعت 20 الی 21 شب در تاریخ 99/12/5 باحضور رییس اداره آموزش وپرورش (جناب آقای دکترتیموری ) ،معاون آموزشی(جناب آقای سلیمانیان) ،کارشناس فرهنگی وهنری(جناب آقای بزرگ نیا) ،کلیه آموزگاران ،کادر اجرایی آموزشگاه واولیا ودانش آموزان در گروه مجازی آموزشگاه برگزار گردید با سخنرانی جناب دکتر تیموری وآقای سلیمانیان ومولودیه خوانی آقای بزرگنیا وبرنامه های زیبای دانش آموزان
جهت مشاهده اینجا کلیک کنید
جهت مشاهده اینجا کلیک کنید
حهت مشاهده اینچا کلیک کنید
تولد حضرت عیسی
حضرت عیسی در سرزمین کوفه در کنار رود فرات به دنیا آمد. مادرش حضرت مریم (س) دختر عمران (ع) است که نامش در 12 سوره قرآن ذکر شده است.
عمران، پدر مریم در دوران جنینی مریم از دنیا رفت و سرپرستی وی را حضرت زکریا شوهر خاله مریم به عهده گرفت و او را طبق نذر مادرش به خدمت بیت المقدس گماشت .
مریم هم چنان که بزرگ می شد روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت و در میان بنی اسرائیل به مقام ارجمندی رسیده بود وقتی که مریم به سن 13 سالگی رسید، خداوند یکی از فرشتگان را به صورت یک جوان بسیار زیبایی به سوی وی فرستاد، هنگامی که مریم او را دید، چون که دختری بسیار پاکدامن و امین بود، از این صحنه خیلی ناراحت شد سپس آن فرستاده خدا در مریم دمید و سرانجام وی باردار شد و آن فرزند موعود در رحم او جای گرفت.
این امر سبب شد که او از بیت المقدس به مکان دوردستی برود و تنها زندگی کند، و تنها زندگی کند، ولی هر چه به روز وضع حمل نزدیک میشد، نگرانتر میگردید.
هنگامی که عیسی متولد شد، مریم به همراه او به سوی قومش آمد، وقتی که مردم او را دیدند، شگفت زده شده و اورا مورد توهین قرار دادند. درد و رنج زایمان، او را به کنار درخت خرمایی کشاند و به آن تکیه زد.در آن زمان لطف و عنایت خدا شامل حالش شد و صدای جبرئیل را شنید.
غمگین مباش، خداوند در قسمت پایین پای تو، چشمه آب گوارایی را جاری ساخته است، تکانی به این دخت نخل بده، تا رطب تازه بر تو فرو ریزد، از این غذای لذیذ بخور و از آن آب گوارا بنوش.
معجزات حضرت عیسی مسیح
بزرگان آیین یهود برای مخالفت با حضرت عیسی و تکذیب وی، همدست شدند و برای اینکه او را در تنگنا قرار دهند از وی درخواست معجزه کردند. وی در جواب گفت:
«من از طرف پروردگار شما نشانهای برایتان آوردهام. من از گل چیزی به شکل پرنده میسازم، سپس در آن میدمم، به اذن خدا به پرندهای تبدیل میشود، کور مادرزاد را بینا میکنم، مبتلایان به بیماری پیسی (برص) را بهبود میبخشم و مردگان را زنده میکنم و از آنچه میخورید و در خانه خود ذخیره مینمایید خبر میدهم. قطعاً در اینها نشانهای برای شما، به سوی حق است، اگر ایمان داشته باشید.»
با وجود معجزات فراوان یهودیانی که عیسی در میان آنان برانگیخته شده بود، افرادی سخت دل بودند و برای همین به مخالفت با او برخواستند و مردم را از شنیدن دعوت و رسالت او بازداشته و بر ضد او به توطئهگری میپرداختند.
توطئه قتل حضرت عیسی مسیح
وقتی نقشههای آنان بینتیجه ماند، به فکر افتادند تا توطئه قتل حضرت عیسی را فراهم سازند. آنها قیصر روم را تحریک کردند و به او گفتند: اگر این وضع ادامه یابد، سلطنت تو واژگون خواهد شد، برای حفظ سلطنت خود چارهای جز کشتن عیسی نداری.
حضرت عیسی از توطئه دشمن آگاه شد، مکان خود را با یاران مخصوصش عوض کرد و در مخفیگاهها به سر میبرد، تا از گزند دشمن محفوظ بماند. یکی از حواریون به نام «یهودا اسخریوطی» به گرفتن مقداری نقره، مکان عیسی را به دشمن نشان داد تا آن حضرت را دستگیر کرده و به دار بزنند.
عیسی و یاران مخصوصش به داخل باغی وارد شدند و در آنجا مخفی گردیدند، ولی بر اثر گزارش «یهودا» وقتی که شب فرا رسید و هوا تاریک شد، جاسوسان و مأموران دشمن از در و دیوار باغ وارد شدند و حواریون را احاطه کردند، وقتی که حواریون خود را در خطر دیدند، عیسی را تنها گذاشتند و گریختند.
در چنین لحظه خطرناکی، خداوند «یهودای» منافق را که پیوسته درباره عیسی سخن چینی میکرد، شبیه عیسی قرار داد و مأموران او را دستگیر کردند، آن مرد بر اثر وحشت و ناراحتی شدید، فوراً خود را باخت، دهانش لال شد و نتوانست خود را معرفی کند و سرانجام به دار آویخته شد و به مکافات عمل خود رسید.
قیصر روم و وزیران و لشکریان پنداشتند که عیسی را کشتهاند، ولی به فرموده قرآن، نه عیسی را کشتند و نه به دار آویختند، ولی امر بر آنها مشتبه شد.
اسم: یلدا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: سریانی
معنی: (تلفظ: yaldā) (سُریانی) آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال [مقارن میلاد عیسی (ع) ]، (در قدیم) (به مجاز) تاریک و بلند یا تاریک و عمیق - آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح (ع) است
واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به ، بکارگیری خط سُریانی (الفبای از راست به چپ) شده بودند به کار رفته است.
یلدا همان میلاد (به معنای زایش) زادروز یا تولد است که از زبان سامی وارد پارسی شده است.
باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.
در دوران کهن، شب مظهر تاریکی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی می کردند که شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد.
تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانی ترین شب است. یعنی تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی می کاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی می شود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را که مظهر روشنایی است جشن می گیرند.
ایران کشوری با فرهنگی غنی است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقه ای که در آن زیست می کنند، هر یک برای برگزاری سنت های کهن آداب خاص خود را دارند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار، شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
یکی دیگر از رسم های بی نظیر شب یلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسم ها و آیین های دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم، ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا در سده های اخیر به رسم های شب یلدا افزوده شده است.
این سنتها، در واقع اصلی ترین مراسم شب یلدا است که در تمامی شهرهای ایران و حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور به همین صورت انجام می شود.
اما با توجه به گونه های مختلف فرهنگی در ایران هر شهری بنا به فرهنگ خود رسم و رسوم های متفاوتی دارد که همین امر باعث جذابیت این شب طولانی و سرد شده است.
یلدای مهربانی
مسابقه نقاشی
کاردستی دانش آموزان
ارسال کلیبهای جشن یلدا
شاهنامه خوانی در شب یلدا
النامرادیان
مهساغفاری
حدیث اسماعیلی
زهرا امیدی
ساره یوسفی
سوگندکریمی
ستایش کریمی
هنگامه نادری
فاطمه رشیدی
رقیه مرادی
روز هیاهوی دانش آموزان شاد ... روز معلم های صبور و مهربان ... روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی ... روزی که باز فراش پرتلاش، می رود به جنگ هر چه غبار.
روزی که همه دیوارها، میزها و صندلی های مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند می زنند.
آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که می روند به سمت باغ دانایی.
از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه ای را که با آجر واژه ها ساخته می شود، همان جا که پنجره هایی از جنس برگ های سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را می گویم.
پس همه شما امروز به مدرسه می روید که دل های نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.
کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.