یاحسین
هر سال شاهد شور و شوق دانش آموزان و تازه شدن دیدارهای هم کلاسی ها در ماه مهر بودیم اما امسال همه دانش آموزان در مدرسه حاضر نمی شوند بلکه تعدادی از آنان براساس تصمیم شورای مدرسه در پشت میزکلاس درس می نشینند
. ندگی همین مدرسه و کلاس، آمدن و رفتن ، درس خواندن و امتحان دادن ، شوخی و خنده کردن ، مهارت و تلاش برای خوب و هدفدار زندگی کردن است که دانش آموزان باید قدر آن را بیشتر بدانند زیرا خاطرات شیرین آن قابل تکرار نیست.
روز هیاهوی دانش آموزان شاد ... روز معلم های صبور و مهربان ... روز ناظم های دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی ... روزی که باز فراش پرتلاش، می رود به جنگ هر چه غبار.
روزی که همه دیوارها، میزها و صندلی های مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شده اند، به روی اهالی درس و دانش لبخند می زنند.
آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که می روند به سمت باغ دانایی.
از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. می پرسید کجا را؟ همان خانه ای را که با آجر واژه ها ساخته می شود، همان جا که پنجره هایی از جنس برگ های سبز و زنده دارد، همان جا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دل هایمان را می گویم.
پس همه شما امروز به مدرسه می روید که دل های نازنینتان را آبی بزنید، از روی شیشه هایش گرد و خاک نادانی را پاک کنید و این خانه ارزشمند را صفایی بدهید. به گل ها و سبزه ها دستی به نوازش بکشید و روز تولد مدرسه را جشن بگیرید.
کاش همیشه دانش آموز بمانیم! کاش هر سال، اول مهر که می شود، همین طور هیجان زده، منتظر صدای زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، در پوست خودمان نگنجیم.